اسلاید های جدید



چند تا اسلاید جدید گذاشتم از دست ندید .



کلیک کن!     

لحظه آخر

به هنگام حمله ی ناپلئون به روسیه دسته ای از سربازان او در مرکز شهر کوچکی از آن سرزمین همیشه برف در حال جنگ بودند ...

 

یکی از فرماندهان به طور اتفاقی از سواران خود جدا می افتد و گروهی از قزاقان روسی رد او را می گیرند و در خیابانهای پر پیچ و خم شهر به تعقیب او می پردازند .

 

فرمانده که جان خود را در خطر می بیند پا به فرار می گذارد و سر انجام در کوچه ای سراسیمه وارد یک دکان پوست فروشی می شود و با مشاهده ی پوست فروش ملتمسانه و با نفس های بریده بریده فریاد می زند : کمکم کن جانم را نجات بده . کجا می توانم پنهان شوم؟!

 

پوست فروش میگوید : زود باش بیا زیر این پوستینها و سپس روی فرمانده مقداری زیادی پوستین می ریزد ...

 

پوست فروش تازه از این کار فارغ شده بود که قزاقان روسی شتابان وارد دکان می شوند و فریاد زنان می پرسند : او کجاست ؟ ما دیدیم که او آمد تو!!!

 

قزاقان علیرغم اعتراضهای پوست فروش دکان را برای پیدا کردن فرمانده فرانسوی زیر و رو می کنند . آنها تل پوستین ها را با شمشیرهای تیز خود سیخ می زنند اما او را نمی یابند سپس راه خود را می گیرند و می روند .

 

فرمانده پس از مدتی صحیح و سالم از زیر پوستینها بیرون می خزد و در همین لحظه سربازان او از راه می رسند .

 

پوست فروش رو به فرمانده کرده و محجوب از او می پرسد : ببخشید که همچین سوالی از شخص مهمی چون شما می کنم اما می خواهم بدانم که اون زیر با علم به اینکه لحظه ی بعد آخرین لحظات زندگیتان است چه احساس داشتید ؟

 

فرمانده قامتش را راست کرده و در حالی که سینه اش را جلو میداد خشمگین می غرد : تو به چه حقی جرات میکنی که همچین سوالی از من بپرسی ؟ سرباز این مردک گستاخ را ببرید چشماشو ببندید و اعدامش کنید . من خودم شخصا فرمان آتش را صادر خواهم کرد !!!

 

محافظان بر پیکر پوست فروش چنگ زده کشان کشان او را با خود می برند و سینه کش دیوار چشمان او را می بندند پوست فروش نمی تواند چیزی ببیند اما صدای ملایم و موجدار لباسهایش را در جریان باد سرد می شنود و برخورد ملایم باد سرد بر لباسهایش خنک شدن گونه هایش و لرزش غیر قابل کنترل پاهایش را احساس می کند ...

 

سپس صدای فرمانده را می شنود که پس از صاف کردن گلویش به آرامی میگوید :

 

آماده ............. هدف ......

 

در این لحظه پوست فروش با علم به این که تا چند لحظه ی دیگر همین چند احساس را نیز از دست خواهد داد ؛ احساسی غیر قابل وصف سر تا سر وجودش را در بر می گیرد و قطرات اشک از گونه هایش فرو می غلتد پس از سکوتی طولانی پوست فروش صدای گامهای را میشنود که به او نزدیک میشوند ...

 

سپس نوار دور چشمان پوست فروش را بر می دارند . پوست فروش که در اثر تابش ناگهانی نور خورشید هنوز نیمه کور بود در مقابل خود فرمانده فرانسوی را می بیند که با چشمانی نافذ و معنی دار چشمانی که انگار بر ذره ذره وجودش اشراف دارد به او می نگرد...

 

آنگاه به سخن آمده و به نرمی می گوید : حالا فهمیدی که چه احساسی داشتم ؟!

آشنایی با کلیدهای میانبر تمام مرورگرها


 

با توجه به رشد روز افزون اینترنت در میان کاربران کامپیوتر و تبدیل مرورگر به یکی از ابزارهای اصلی برای بسیاری از ما، سرعت عمل در کار با این نرم افزار، می تواند کمک فراوانی به صرفه جویی در وقت باشد. تقریبا تمام مرورگرهای مهم و مطرح امروزی از تعداد زیادی کلیدهای میانبر مشترک پشتیبانی می کنند که این موضوع کار با آنها را سریع تر و آسان تر می سازد.

 

فرقی ندارد شما از فایرفاکس موزیلا استفاده می کنید، سراغ گوگل کروم رفته اید، به اینترنت اکسپلورر وفادارید یا اینکه دوستدار سافاری اپل و اپرا هستید. در هر صورت این میانبرهای صفحه کلید می توانند برای تان مفید و کاربردی بوده و باعث صرفه جویی در وقت تان شوند.

 

البته هر مرورگر برخی میانبرهای اختصاصی خودش را هم دارد. اما یادگیری موارد مشترک به شما کمک می کند تا به راحتی میان مرورگرهای مختلف جابجا شده و به آسانی از قابلیت های همه آنها روی کامپیوترهای مختلف بهره ببرید.

 

پس در ادامه مطلب با ما همراه باشید، تا به لیستی نسبتا کامل از میانبرهای صفحه کلید و کارکردهای موس در مرورگرها بپردازیم.


ادامه مطلب ...

محله های تهران و هویتشان

شاید هر روز نام چند محله از تهران را بشنویم بی آنکه بدانیم تاریخچه ی این نام ها چی هست. البته اگر اهل تهران باشید، به خوبی میدونین که هر یک از این نام ها، بخشی از تاریخ تهران رو ساخته و میشه گفت هویت تهران قدیم نهفته در تاریخ این نام هاست.

ادامه مطلب ...

آدم ها از دور زیباترند!

حرف هایت شبیه برف اند!

از آن برف های بی موقع که

نزدیک بهار می بارد و فقط،

جان شکوفه های درختان را می گیرد!!!

                        

                       بالاخره پزشک بیماری ام را تشخیص داد!

                       ایراد از ریتم ضربان قلبم است.

                       چرا که از نوار قلب ام فقط

                       موسیقی دلهره آور نبودن تو شنیده می شد!!!


آدم ها معمولا از یک طریق دلت را می شکنند!

از همان طریقی که...

خودت هیچ وقت انتظارش را نداری!!!

                      

                      پرسیدی کجایت درد می کند؟

                      بگو ببوسمش، تا زود خوب شود!

                      و من عاجز از این که

                      چگونه می شود محل دقیق خطرات را

                      به یک نفر نشان داد؟!!


کاش آن که برای اولین بار گفت:

"آدم ها از دور زیباترند."

تو را یک لحظه از نزدیک دیده بود!

آن وقت...

به هر آن چه که پیش از این گفته بود، 

شک می کرد!!!


میلاد تهرانی

 



بزرگ که باشی...

گاهی دلت از سن و سالت می گیرد

 

میخواهی کودک باشی

 

کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد

 

و آسوده اشک می ریزد

 

بزرگ که باشی

 

باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..!


شیطنت را فراموش نکنید....!

شیطنت را فراموش نکنید؛

 

حتی اگر فیلسوف ترین فرد در روزگارتان هستید؛

 

کودک درونتان، گاهی دلش می گیرد ...!


گوگل در مورد شما چه فکری می کند


همه کسانی که با اینترنت سروکار دارند حداقل یکبار در روز به گوگل سر می زنند و از موتور جستوی آن استفاده می کنند و این باعث می شود گوگل اطلاعات ارزشمندی در مورد شخصیت آنها بدست بیاورد .

اگر می خواهید بدانید گوگل در مورد شما چه فکر می کند این متن را از دست ندهید 

ادامه مطلب ...

آدامس باتری


دیگر همه ما وابسته به باتری ها هستیم ! بله اگر به دور و بر خود نگاه کنید وسیله هایی بسیاری را می بینید که همگی با باتری کار می کنند .

در این مطلب ایده ای برای باتری های موقت را بررسی خواهیم کرد .

ادامه مطلب ...